گذرگاه نام نقطه ای از قبرستانی حسن آباد است که قدمت فراوان داشته و به علت آنکه گفته شده محل گذر یکی از امامان شیعه (ع) ـ احتمالاً امام حسن عسکری علیه السلام که نام روستا هم منسوب به اوست ـ بوده ،برای مردم از قداست فراوانی بر خور دار بود. مردم در قدیم در این چهار دیواری مخروبه که از آن اثری باقی نیست چراغ و شمعی می افروختند واز این محل کراماتی دهان به دهان ازمردم نقل می گردد و روحانیون بزرگ این دیار برای این مکان قداست فراوان قائل بودند.
همچنین نقل شده چندین بار قصد داشتند بر آن سقفی قرار دهند که سقف آن فرو می ریخته ، البته ادعای مردم چنین بوده است و مشابه این در شهرهای دیگر هم نقل شده است.
امروزه آن بنای مخروبه ویران و به برکت دفن دو تن از شهیدان گمنام هشت سال دفاع مقدس در تاریخ 5/3/1380 در حال باز سازی است و به عنایت این دو کبوتر عاشق بیشتر از گذشته مورد زیارت و بازدید زائرین و مردم روستاست .
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید ابوالقاسم داود الموسوی مشهور به موسوی دامغانی فرزند حاج سید محمد ، نوه مرحوم کربلائی سید حاجی در سال 1323 ه. ش در روستای کویری حسن آباد دامغان به دنیا آمد. دوران کودکی و تحصیلات ابتدائی را در زادگاه خود فرا گرفت و در سال 1337 ش برای تحصیل در حوزه به دامغان آمد و در مدارس حاج فتحعلی بیک و موسویه درس خود را پی گرفت. ایشان در این مدت از درس آیت الله ترابی ، آیت الله خدائی و حجت الاسلام حاج سید مسیح شاهچراغی بهره برد و در سال 1341ش عازم قم گردید.
شهید موسوی بعد از ورود به مدرسه حجتیه قم به لباس روحانیت در آمد ودر درس بزرگانی چون آیات عظام شیخ مرتضی حائری ، شهید مطهری، مشکینی، منتظری، صالحی مازندرانی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی، شهید سلطانی،انصاری شیرازی و ...شرکت نمود و از همان اول جزء روحانیون برجسته حوزه شناخته می شد.
شهید موسوی دامغانی از همان اول در مسیر مبارزاتی انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) قرار گرفت و به چاپ ، تکثیر و توزیع نطقها و اعلامیه های امام پرداخت. ایشان در تحرکات انقلابی در قم ، تهران و دامغان نقش اساسی داشت و در جمع مبارزین چهره ای آشنا محسوب می گردید. ایشان چند مرحله در این مدت توسط ساواک دستگیر و زندانی شد.
از ابتکارات شهید موسوی در اوج اختناق ستم شاهی ،تشکیل کلاسهای تابستانی در سالهای دهه 50 در شمیران و چند نقطه تهران با همکاری شهید شاهچراغی و چند تن از طلاب دامغانی بود که مورد توجه متفکران و اندیشمنان اسلامی به خصوص مرحوم طالقانی قرار گرفت.
شهید موسوی بعد از انقلاب هم فعالیت های خود را ادامه داد و از اعضای هیئت استقبال امام مستقر در مدرسه علوی تهران بود و تا قبل از شهادت در مناصب مختلفی در خدمت به آرمانهای امام بود ، که عبارتند از:
1)مسئول ستاد نیروی زمینی لویزان و کنترل پادگان لویزان
2)فعالیت در راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی دامغان در سال 1358
3)تشکیل سپاه پاسداران دامغان و فرماندهی آن
4)تشکیل دادگاه انقلاب و حاکم شرع دادسرای انقلاب اسلامی
5)فعالیت در جهاد سازندگی
6)نماینده امام در هیئت 7 نفره احیاء واگذاری استان سمنان
7)نماینده امام و امام جمعه شهرستان رامهرمز تا سال 1363
8)نماینده مردم رامهرمز در دوره دوم مجلس شورای اسلامی
از خصوصیات اخلاقی شهید بزرگوار موسوی دامغانی می توان به تعبد و تهجد، حفظ بیت المال ، بی اعتنائی به دنیا، پیشگامی در جهاد و مبارزه، رافت و مهربانی و عشق به ولایت و رهبری اشاره نمود.
همین ویژگی ها باعث شد که نامی جاودانه داشته باشد و یادش در آسمان دلها بدرخشد.
سرانجام در اولین روز اسفند ماه 1364 ش با آنکه تازه از منطقه عملیاتی والفجر 8 در شهر فاو باز گشته بود با دوستان مجلسی خود عازم جبهه گردید و در آسمان اهواز مورد حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
پیکر این عالم با فضیلت و انقلابی پس از تشییع در تهران و قم در حرم کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) در ایوان شرقی پائین مسجد طباطبائی، ورودی مسجد بالا سر در کنار شهید آیت الله محلاتی به خاک سپرده شد. روحش شاد.[1]
[1] ر.ک جمعی از محققان/ ستارگان حرم/ ج3/
بابائی حائری، سعید/ سیمای رامهرمز/
شاهچراغی، سید سعید/ مقاله"شهید موسوی دامغانی،مظهر اخلاص و مجاهدت"/ هفته نامه کویر شماره 355/(2/12/1379)
تفوی، سید رضا/ فرزانگان مدینه قانون/ مقاله دوم
در شرق روستای حسن آباد بنائی مورد توجه مردم است که متعلق به زنی می باشد که از تاریخ دقیق ولادت و رحلت او اطلاعی در دست نمی باشد و یک نقل تاریخی است که سند معتبری ندارد و آن چنین است که وقتی عده ای از شیعیان در بند دشمنان اسیر آمدند و به شهادت رسیدند سر از بدنشان جدا کردند که بدنهای مبارکشان در مقبره هفت تن ، حد فاصل دامغان و حسن آباد، مدفون است. این زن به یکی از آنان پناه داد، ودر این مکان فوت نمود.
استاد حسین معلم دامغانی در مقدمه کتاب اعلام دامغان تالیف مرحوم سید طاهر شاهچراغی در مورد نیک زن چنین نگاشته است:
"در حد شرقی روستا در کنار گورستانی بازمانده از روزگاری نا مشخص که نه از روی اتفاق،اینجا نیز آنرا از آن گبران می دانند ، بنائی است مورد احترام از خشت خام ، در درون چند ضلعی و از بیرون مدور با دهلیزی پوشیده و کوتاه گشوده به سوی مغرب و گنبدی خشتی نه چندان رفیع و تختی بلند درست در مقابل در. مردم این بناء را متعلق به زنی نیک سیرت می دانند و این حکایت را برای آن می گویند که چون مردانی درستکار اسیر بدکرداران شدند واز چنگ آنان گریختند ، این نیک زن آنان را پناه داد. این است علتی که برای احترام بنا می آورند و آن را تمیز و رفت و روب شده نگاه می دارند".
لازم به ذکر که در سالهای اخیر این بنا مرمت شده و طبق آئینی دیرین در شام غریبان شهادت امام حسین (ع) خادمین بنا میزبان عزاداران است.
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید رضا تقوی دامغانی فرزندحاج سید علی متولد 7/4/1325 در حسن آباد دامغان می باشد . وی دارای نحصیلات عالیه حوزوی است و سابقه حضور در فعالیتهای سیاسی قبل و بعد از انقلاب در کارنامه او موجود است .برخورداری از ذوق ادبی و شعری با تخلص "سالک" هم از دیگر توفیقات اوست. ایشان هم اکنون با حکم مقام معظم رهبری ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه را بر عهده دارد. به اتفاق غزلی از او را می خوانیم.
هنگام سکر است و صفا، ساقی بچرخان جام را
گویا که خواهد آن صنم ، ما را برآرد کام را
زلف سیاه و خال لب، گه وجد آرد گه طرب
برچین تو از راه وصال ، این دانه و این دام را
ناپخته دل ، نارسته جان ، نی درد باشد نی فغان
زاهد فراخی پیشه کن، تا پخته سازی خام را
استاد علم و عشق گفت ، باید دل از زنگار سفت
دل را که روشن ساختی ، روشن نمودی شام را
مجهول او باشد عیان ، خوش لفظ باشد خوش بیان
در مکتب مهر و وفا ، خواندی الف تا لام را
تو راه را هنجار رو، با عشق آن دلدار رو
دل را به دریا چون زنی ، تسخیر سازی بام را
بشکن تو مرز و قاعده ، برچین تو مهر و مائده
رسوا بکن رسوا بکن ، رسوای عام و خاص را
از سطح خود در قعر کن ، بر تن لباس فقر کن
" سالک " به عالم فخر کن ، بر چین تو ننگ و نام را
میر سعید شاهچراغی حسن آبادی از بزرگان روستای حسن آباد و از اجداد طایفه شاهچراغی ، در دوران بعد از قاجار هم حیات داشته است. در شعر دستی داشته که فقط ابیاتی در اذهان مردم روستا از او باقی است.
این دو بیت را در فوت آیت الله میرزا رضای شریعتمدار دامغانی سروده است:
چون " شریعتمدار " ز دامغان رفت
برکت از خوان هر مسلمان رفت
مسجد و مدرسه شده تاریک
جانشین علی عمران رفت
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد باقر تقوی حسن آبادی فرزند مرحوم سید حسین در سال 1280 ه.ش در روستای حسن آباد به دنیا آمد. تا 15 سالگی پدر را در امرار معاش خانواده کمک می نمود و وقتی که برای کار به مشهد رفت در یکی از مدارس آنجا به تحصیل مشغول گردید و12 سال در جوار امام علی بن موسی الرضا (ع) برای یاد گیری علوم حوزوی و تدریس آن علوم الهی ترک وطن نمود و سرانجام به دامغان آمد و بعد از ازدواج به مشهد برگشت و 3 سال دیگر در آن شهر اقامت گزید. حضور حاج سید باقر تقوی در حوزه زمینه برای ورود بسیاری از عاشقان معارف اهل بیت (ع) را در آن منطقه فرا هم آورد.
داستان تشرف ایشان به خدمت امام عصر (عج) و شفا یافتن بیماری ایشان با عنایت حضرت بقیۀ الله در مشهد اتفاق افتاد که باید تفصیل آن را در کتابهائی که در زمینه تشرفات نوشته شده ملاحظه نمود .[1]خلاصه آن تشرف که در زمان بیماری مرحوم سید باقر اتفاق افتاده و آن را برای مرحوم آیت الله شیخ مجتبی قزوینی نقل کرده است چنین است:
دکترها مرا مایوس کرده بودند،خدمت استادم حضرت آیت ا... میرزا مهدی اصفهانی غروی رفتم و به ایشان شرح حالم را گفتم. معظم له دو زانو نشست و با قاطعیت عجیبی به من گفت: « تو مگر سید نیستی؟! چرا از اجدادت رفع کسالتت را نمی خواهی؟! چرا به محضر حضرت بقیت ا... الاعظم (ع)
نمی روی و از آن حضرت طلب حاجت نمی کنی؟ تو اگر مسلمان باشی، اگر سید باشی، اگر شیعه باشی، باید شفایت ار همین امروز، از حضرت بقیت ا... (عج) بگیری» گریه ام گرفت و از جا بلند شدم، مثل آنکه می خواهم به محضر حضرت بقیت ا... (عج) بروم. از این رو بدون انکه متوجه باشم، اشک می ریختم و با خود زمزمه می کردم و می گفتم: «یا حجت بن الحسن ادرکنی! » و به طرف صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می رفتم. صحن بسیار خلوت بود. تنها جمعیتی که در صحن دیده می شد، چند نفری بودند که با هم می رفتند و در پیشاپیش آنها سیدی بود که من نفهمیدم آن سید حضرت ولی عصر (عج) است. به ناگاه آن حضرت برگشتند و نگاهی با گوشه چشم به من کردند. عرق سردی بر بدنم نشست. ناگهان صحن مقدس را به حال عادی دیدم. دیگر از آن چند نفر خبری نبود. من بهت زده شدم، در این بین متوجه شدم که چیزی از آثار کسالت « سل » در من نیست .
ایشان در مشهد از محضر بزرگانی چون آیت الله العظمی میرزا مهدی اصفهانی و آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله شیخ کاظم دامغانی بهره ها برد و در سال 1312 ه.ش به دامغان مراجعت فرمود و به تبلیغ دین مبین اسلام مشغول گردید. مرحوم تقوی از مراجع عظام حوزه علمیه نجف اشرف و مشهد چون آیات عظام سید ابو الحسن اصفهانی، سید جمال گلپایگانی، سید محمود شاهرودی، میرزا حسین نائینی و میرزا مهدی اصفهانی اجازاتی در روایات و امور حسبیه دریافت نمود که نشان از جایگاه این عالم ربانی نزد زعمای حوزه داشت.
مرحوم تقوی از منبری های منحصر به فرد منطقه بوده و هنوز طعم شیرین آن منابر بر ذائقه عاشقان باقی است. تبحر ایشان در نقل احادیث و روایات، نقل تاریخ و گریز های مصیبت خوانی از ایشان یک واعظ فرهیخته و الهی ساخت. دانشنامه دامغان نوشته است :
«افرادی که از سخنرانی های پرشور او بهره بردند ، همچنان تحت تاثیر سخنان وی هستند. او ذوق اخباری داشت ولی مسلک اخباری ها را نمی پسندید. همچنین به مطالعه کتاب خصوصاً مجامع حدیثی مانند بحار الانوار، وسائل الشیعه و مستدرک الوسائل علاقه بسیار داشت.»[2]
گاهی اوقات مرحوم تقوی در ماههای محرم و صفر، ماه مبارک رمضان و ایام فاطمیه به نوبت از روستا صلح آباد شروع و در روستاهای قاسم آباد، خورزان ، علیان ، فخرآباد ، فرات و حسن آباد به وظیفه تبلیغی خود می پرداخت ، این همت والای او هنوز در محافل دهان به دهان نقل می گردد.
از ایشان یک دختر و 8 پسر به جای مانده است که 2 تن از فرزندان در کسوت روحانیت و تبلیغ دین به نامهای سید موسی و سید جعفر بودند که در ادامه به زندگی آنان اشاره خواهد شد. همچنین یکی از نوه های مرحوم تقوی در حماسه 8 سال دفاع مقدس به شهادت رسید.
سرانجام این خطیب توانا و سخنور دانشمند پس از 40 سال تبلیغ و ترویج شریعت محمدی و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام مبتلا به سرطان لوز المعده شده و تحت عمل جراحی قرار گرفت و مدتی گرفتار این بیماری بود که در تاریخ 16/10/1346 مصادف با 5 شوال دار فانی را وداع گفت و طی یک تشییع جنازه با شکوه توسط دوستان و عاشقان این عالم ملکوتی در تهران، بدن ایشان در قسمت بالا سر ابن بابویه به سمت غرب به خاک سپرده شد.
[1] ابطحی،سیدحسن/ملاقات با امام زمان/ج1/ص43
دانشکده باقر العلوم/ گلشن ابرار/ج3/ صص370-369
رحیمیان فردوسی/ متاله قرآنی/صص240-239
شاهچراغی ، سیدسعید/ مقاله "مرحوم سید محمد بافر دامغانی وشفا یافتن به عنایت امام زمان/ هفته نامه کویر/ شماره 376
[2] دانشنامه مشاهیر و مفاخر دامغان / ج1 /ص231
ستاد شهدای گمنام روستای حسن آباد دامغان شماره حسابهای زیر را جهت ساخت و ساز بنای یادبود دو شهید گمنام این روستا اعلام نمود.
1) شماره حساب جاری 3426 بانک صادرات شعبه 98 دامغان
2) شماره حساب حاری 11/650 موسسه مهر(صندوق بسیجیان) دامغان
هر دو حساب به نام ستاد شهدای گمنام حسن آباد می باشد.
دو بیتی از برادرزاده محترم سید مسیح شاهچراغی از طلاب حوزه علمیه قم
نوا در سینه داری حسن آباد
پر از عطر بهاری حسن آباد
دلم را پیش تو جا می گذارم
که باشد یادگاری حسن آباد
روستای حسن آباد دامغان از دهستان "قهاب رستاق " یا "قهاب پائین" بخش امیر آباد شهرستان دامغان واقع در حاشیه کویر نمک و مسیر جاده دامغان – اصفهان می باشد که در فاصله 30 کیلومتری جنوب دامغان واقع گردیده و 10 کیلومتر با ایستگاه امروان فاصله دارد. صاحب تاریخ قومس مزرعه کاظم آباد و جهان آباد را جزء این روستا می داند .
این دهستان مجموع 108 آبادی و مزارع کوچک و بزرگ در کنار کوهها و دشت های سرسبز با مرکزیت روستای فرات می باشد.عموم فرهنگ نویسان قهاب را"سپید" معنی کردند و رستاق را معرب رستاک می دانند که به مجموع چند روستا اطلاق می گردد که در کنار هم واقع شده اند.
در وقف نامه امامزاده جعفر علیه السلام دامغان که به سال 815 ه.ق نگاشته شده است از قهاب رستاق با عنوان قهاب سادات یاد شده است.
*آب و هوا:
وضعیت آب و هوائی روستا معتدل با زمستان های سرد همراه با وزش باد های شدید که در قدیم این طوفان شن های روان هوا را تیره و تاریک می نمود و زندگی را برای عموم مردم مختل می نمود که الان به همت سازمان منابع طبیعی با طرح عظیم تثبیت شن کویر و کشت بوته های وحشی از قبیل تاغ[1] و گز این طوفان ها مهار شده است .
*کشاورزی:
اکثریت شغلی مردم روستا به زراعت و کشاورزی اشتغال دارند و آن هم به علت داشتن زمین های مستعد و جلگه ای روستا است. عمده محصولاتی که در این زمین حاصل خیز کشت می شود عبارتند از غلات(گندم وجو) صیفی جات و زیره و پسته و....اگر چه در گذشته کشت حبوبات و انگور و پنبه نیز بسیار رواج داشته است.
آب کشاورزی مردم از حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق تامین شده در حالی که در قدیم آب شرب و کشاورزی از قنات های اطراف بوده است و الان قنات ها خشک یا نیاز به لایروبی دارد.
*ویژگی مردم:
جمعیت روستا بر اساس آمار نزدیک به 1800 نفر می باشد که ار حیث جمعیتی بزرگترین روستای منطقه بوده و از نظر مهاجرت به شهر کمترین درصد را به خود اختصاص داده است، شغل مردم چنانچه اشاره شد کشاورزی و دامداری است. زنان روستا هم در کنار مردان به این امور مشغولند. در گذشته کرباس بافی، قالی بافی وپنبه ریسی و .... جزء فعالیت های این مردم بود.
اکثریت مردم را سادات تشکیل میدهد که خود سادات به دو تیره خوری و جندقی تقسیم می گردند که علت آن هم مهاجرت از منطقه خور و بیابانک به حسن آباد و دامغان می باشد. الان هم در دامغان محله ای بزرگ به نام خوری ها که در زبان مردم به خوریا معروف می باشد، وجود دارد.
از خصوصیات فردی مردم حسن آباد می توان زحمتکشی، مهمان نوازی ، عشق به اهل بیت علیهم السلام ، تواضع، انقلابی بودن و ولایت مداری را برشمرد .....
[1] تاغ درختی است که در بیابان می روید و زمین آن نباید زیاد خشک باشد ، از شاخه و ریشه تاغ برای ذغال استفاده می شود آتش آن با دوام و پر حرارت است(خور در آئینه زمان/ص354)
سلام بر کویر
سلام بر مردان و زنان سخت کوش کویر دامغان
سلام بر مردمان نیک روستای حسن آباد دامغان
فلسفه وجودی این وبلاگ آشنائی با این روستای تاریخی در دل کویر دامغان است . منتظر نظرات و پیشنهادهای همه اهل قلم و فرهنگ هستم.
عزت زیاد